Tag Archives: Diary

صحبت روزانه

سلام… هر روز کلی وقت میذاریم و با افراد مختلف صحبت میکنیم. افرادی که دوست داریم باهاشون صحبت کنیم و یا حتی برعکسش علاقمند به این کارشون نیستیم. صحبت کردن انرژی و انگیزه به ما آدم‌ها می‌ده، آروممون می‌کنه و … Continue reading

Posted in Uncategorized | Tagged , | Leave a comment

درخت کهنسال

سلام… چند دقیقه پیش نشسته بودم پشت میز اتاق خونه مامان و پدر، داشتم با کامپیوترم کار می‌کردم و آهنگ گوش می‌دادم که مادربزرگم از در اومدن تو و گفتن که: “حال پسر گلم چطوره؟”، و رو سرم دست کشیدن. … Continue reading

Posted in Uncategorized | Tagged , , , | Leave a comment

آخرین ساعات

سلام، وقتتون بخیر و دلتون به شادی باشه ایشالا… یادمه هر ساله عادتی داشتم که در آخرین ساعات سال مروری کنم بر کارهایی که انجام دادم، عادت‌هایی که داشتم و هر مورد باربط و بی‌ربط دیگه که دوست داشتم نوشته بشن! … Continue reading

Posted in Uncategorized | Tagged , , | Leave a comment

زمستان

سلام… همه زیبایی‌های یک زمستان به یاد ماندنی در حال تمام شدن هست، فعلا. دلم برایت تنگ می‌شود رفیق.  ۲۹ اسفندماه ۱۳۹۸.

Posted in Uncategorized | Tagged , , | Leave a comment

!!خوش‌گذرانی با کرونا

سلام. وقتتون بخیر. این روزای پایانی سال ۹۸ عجیب دارن می‌چسبن، حس و حالش تازه هست برام. کرونا باعث شده که بتونم بیشتر پیش خانواده باشم، هرچند که جای مهنوش خیلی خالیه. دوست داشتم که بودی و با هم قسمتشون … Continue reading

Posted in Uncategorized | Tagged , , | Leave a comment

حس عمیق

سلام… وقتی که می‌خوای بنویسی، وقتی که می‌خوای از درونی‌ترین حس‌های وجودت بگی، یه لحظه خشکت می‌زنه که شاید این نوشته‌های فقط مربوط به خودت نباشه. فقط تو زندگی خودت تاثیر نداشته باشه. همونطور که اعمال زندکی ما فقط مربوط … Continue reading

Posted in Uncategorized | Tagged , | Leave a comment

صحبت‌های تصادفی، داده‌های تصادفی

سلام. دیروز بعد از سه ساعت مدام روی صندلی بودن و صحبت کردن با مشتری (برای اینکه مشکل دستگاهش رو از راه دور حل کنم)، مخم جوش آورد!  بنابراین دوباره گوشی رو برداشتم و به مهدی زنگ زدم!! همون ده … Continue reading

Posted in Uncategorized | Tagged , , | 1 Comment

نوشتن در نیمه شب

سلام و شبتون بخیر، از نوشته قبلی چند سالی می‌گذره… بهترین بهانه‌ام سرشلوغی این مدت هست. هرچند که صرفا یک بهانه بوده. در هر صورت ازینکه دارم می‌نویسم، خوشحالم. زندگی دور از پایتخت باعث شده که وقت بیشتری برای کارای … Continue reading

Posted in Uncategorized | Tagged , | Leave a comment