سلام… هر روز کلی وقت میذاریم و با افراد مختلف صحبت میکنیم. افرادی که دوست داریم باهاشون صحبت کنیم و یا حتی برعکسش علاقمند به این کارشون نیستیم. صحبت کردن انرژی و انگیزه به ما آدمها میده، آروممون میکنه و یا اعصابمون رو بهم میریزه… صحبت کردن راهی برای عمیقتر شدن شناخت ما انسانها از همدیگه هست. ولی به شخصه خیلی وقتا نمیخوام از وجوه زندگی دوستانم بیشتر بدونم. نمیدونم این حس چقدر برای شما آشنا هست ولی مثل اینه که نخواین در زندگی دیگری سرک بکشین حتی اگه خودش هم اجازه بده. وقتی با من صحبت میکنین مثل اینه که من هم با شما دارم اون کار تجربه میکنم (اینکه چرا تو زندگیم اینطوری شدم رو نمیدونم). ولی مطمئنا تجربیاتی هست که به هر دلیل تو زندگیم بهشون علاقهای ندارم. پس چرا باید در این موردشون با شماها شریک بشم؟! چرا باید بدونم حتی شما این کارهارو انجام دادین؟! چرا با گفتن جزییات مختلف زندگیتون باعث میشین که از شما دورتر بشم؟! چون وقتی که بدونم شما کارهایی رو انجام دادین به ناچار مجبورم بنابر منطق و عقلم عمل کنم.
این پست صرفا یه درد و دل ساده بود، همین.
ممنونم.
