هو الحق
سلام و وقت بخیر.
این عید بزرگ بر همه شما مبارک باشد.
راستش از سالیان قبل (۱۳۸۶) در این وبلاگ شروع به نوشتن کردم، برای دل خودم و یا برای دوستان دانشگاهی. دور هم شاد و خوشحال بودیم و بعضی مواقع هم غمگین و بیاعصاب! در هر صورت مکانی بود متناسب با آن حال و هوای زندگی. پر از هیجان و بالا و پایین شدن در زمان دانشجویی. البته چند سال آخرش کمتر مینوشتم (البته ناراحتم ازین موضوع). نوشتن همیشه برایم آرامشبخش و زیبا بوده است.
ازین مقدمه کوتاه بگذریم و به این مکان جدید برسیم. به همت برادرم (مهدی) اینجا در قالبی جدید ساخته شده است. مقداری مدرنتر و بر پایه دانش مهدی که به نظرم به تکنولوژی روز آشناتر است تا من که هنوز به شیوه دقیانوسی روزگارم میگذرد! ممنون از شما.
“نامههایی به باد” اسم کتابی است که زیباییش از دوران نوجوانی باقیمانده است. نامههایی هستند که قرار است باد آنها را به مقصدشان برساند.
در نهایت و به امید خداوند قصد نوشتن کردهام. امیدوارم که خوب از آب دربیاید! 🙂
مرتضی،
ششم تیرماه ۱۳۹۶.
خانه پدری.
عید فطر.